درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی و نحوه‏ی مقابله با آن(3)


 

نويسنده:حمید جاودانی شاهدین




 

ویژگی‏های تهاجم فرهنگی
 

اساسا "تهاجم فرهنگی" در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی، دارای ویژگی‏های منحصر به فردی است. تهاجم فرهنگی معمولاً نامرئی و نامحسوس است؛ دراز مدت و دیرپاست؛ ریشه‏ای و عمیق است؛ همه‏جانبه است؛ حساب شده و دارای برنامه و ابزارهای گسترده است؛ گسترده و فراگیر است؛ كارساز و خطرزاست. علاوه بر این‏ها، "تهاجم فرهنگی" همانند كار فرهنگی، یك كار آرام و بی‏سر و صداست و قربانیان آن بیش‏تر قشر جوان هستند (قیصی زاده 1363).
در تهاجم نظامی، دشمن با تجهیزات و امكانات نظامی وارد معركه می‏شود، اما در "تهاجم فرهنگی" نیازی به لشكركشی و هزینه‏های هنگفت نظامی نیست؛ هم‏چنین دشمن در این تهاجم برای تحمیل حاكمیت فرهنگ خود از همه‏ی حربه‏های سیاسی ـ اقتصادی، نظامی، روانی و تبلیغاتی بهره می‏گیرد. در "تهاجم نظامی" تنها بخشی از مرزها و سرزمین‏های مجاور در تیررس مستقیم دشمن قرار می‏گیرد، اما در "تهاجم فرهنگی" سلاح‏های مخرب دشمن تا عمق خانه‏ها پیش می‏رود و ذهن و قلب انسان‏ها را نشانه می‏گیرد. به همین دلیل است كه پس از جنگ جهانی دوم، آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریكا اعلام كرده بود كه: بزرگ‏ترین جنگی كه در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان‏ها (هدایت خواه، 1377).

عوامل تهاجم فرهنگی
 

عوامل تهاجم فرهنگی را می‏توان به دو دسته تقسیم كرد:
الف) عوامل برون‏زا: زمینه‏ها، عناصر و ابزاری كه به نحوی ردپای كشورهای خارجی (غربی) در آنها دیده می‏شود عوامل برون‏زا هستند؛ از جمله: اعزام مستشرقین، تلاش برای دین‏زدایی از طرق مختلف، ایجاد روحیه‏ی خودباختگی فرهنگی، ساخت و فروش وسایل ارتباطی، نظیر ماهواره و ویدئو و... . سیاست‏گزاران و طراحان كشورهای سلطه‏جو این عوامل را طراحی و برنامه‏ریزی می‏كنند و افراد داخلی آن را به اجرا درمی‏آورند.
ب) عوامل درون‏زا: زمینه‏ها، عناصر و ابزاری كه ریشه‏ی داخلی داشته و غیرمستقیم یا مستقیم به پذیرش تهاجم فرهنگی از خارج به داخل كمك می‏كنند عوامل درون‏زا هستند؛ از جمله: زمینه‏هایی هم‏چون بیكاری، فقر اقتصادی، نابه‏سامانی خانوادگی، غفلت مسئولین فرهنگی و اجتماعی و ناآگاهی جوانان و نوجوانان و... (مسگرنژاد، 1373 و نگارش، 1380).

شیوه‏های تهاجم فرهنگی
 

در یك نگاه كلی شیوه‏های تهاجم فرهنگی غرب را نیز می‏توان از دو بعد خارجی و داخلی مورد توجه قرار داد.
در بعد خارجی، مهاجمان با امكانات و موقعیت‏های مختلفی كه در مجامع بین‏المللی در دست دارند، از طریق شبكه‏های گسترده‏ی بنگاه‏های تبلیغاتی و سخن‏پراكنی خود می‏كوشند با عناوینی چون نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم، وجود خفقان و سانسور، نبودن آزادی برای زنان و مطبوعات و نویسندگان، جنگ‏طلبی، ماجراجویی و...و با حربه‏های شناخته شده و تكراری، تصویری تحریف شده و ناخوشایند از فرهنگ مقابل در اذهان مردم دنیا ترسیم نمایند و طبیعی است كه در این راه، زشت‏ترین و شیطانی‏ترین حربه‏ها را برمی‏گزینند.
در بعد داخلی تهاجم فرهنگی غرب در كشورهای اسلامی به دو شیوه‏ی زیر رخ می‏نماید:
1 ـ ترویج افكار و اندیشه‏های غیراسلامی و حتی ضداسلامی، تبلیغ افكار التقاطی، تقدس زدایی و توهین به مقدسات، سست نمودن پایه‏های اعتقادی جوانان نسبت به برخی از اصول و آرمان‏ها.
2 ـ تجددگرایی، علم‏زدگی و عقل‏گرایی افراطی، تلاش در راه تطهیر غرب و غرب‏گرایی، بی‏اعتبار نشان دادن علوم و معارف اسلامی به بهانه‏ی عدم تطابق با دانش‏های نوین بشری، طرح جدایی دین از سیاست، ترویج بی‏حجابی و بدحجابی و پوشش‏های مستهجن و خلاف شؤون اسلامی، رواج مدهای غربی و بی‏بند و باری، تهیه و پخش فیلم‏های شدیدا ضد اخلاقی ویدئویی، نوارهای كاست مبتذل از خوانندگان فاسد و توزیع عكس‏های مبتذل در سطح گسترده، تولید و پخش مشروبات الكلی و مواد مخدر در سطح جامعه، چاپ و نشر كتب و مجلات ضداخلاقی، جنایی، عشقی و رمان‏های مبتذل، تشكیل مجالس لهو و لعب و...، مشتی از خروارها توطئه‏ی دشمن است. ابزار تهاجم فرهنگی تنها محدود به موارد فوق نیست، بلكه تمام موارد فرهنگ‏های مكتوب، شفاهی، عمومی و تصویری نیز از ابزارهای دیگر این تهاجم هستند (مسگرنژاد، 1373).
فرهنگ غربی با استفاده از ابزار فوق تخریب فرهنگ اسلامی را مد نظر قرار داده است. مواردی از قبیل تشكیك در حقانیت دین اسلام، انتشار كتاب‏های ضد دینی مانند آیات شیطانی، نفی مقدسات اسلامی و نیز تحدید دین و تلاش برای حذف دین از عرصه‏ی اجتماع از این موارد به شمار می‏آید (افتخاری، 1377).

مراحل تهاجم فرهنگی
 

تهاجم فرهنگی در دو مرحله‏ی عمده صورت می‏پذیرد كه در هر یك راه‏های خاصی مدنظر قرار می‏گیرد:

الف) تخلیه‏ی فرهنگ خودی
 

در قانون طبیعت، وقتی در فضایی خلأ ایجاد شود، نزدیك‏ترین نیروی موجود، آن خلأ را پر می‏كند. هر پدیده‏ی جدید، یا در جایی حضور می‏یابد كه قبلاً خلأ وجود داشته و یا در آن محیط، خلأ ایجاد می‏كند. لذا تخلیه‏ی فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می‏رود. ایجاد خلأ فرهنگی، خود با روش‏ها و شیوه‏های مختلفی صورت می‏گیرد كه عمده‏ترین آنها در ایران، عبارت‏اند از:
1. ایجاد تردید نسبت به بنیان‏های اعتقادی و ارزشی از طریق: سست نمودن اعتقادات عمومی، سست نمودن ارزش‏های اخلاقی، دین‏زدایی،انزوای روحانیت، بی‏ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین؛
2. ترویج فساد؛
3. فرقه‏گرایی؛
4. نفوذ نگرش غربی و ازخودبیگانگی؛
5. تكوین روشن‏فكری وابسته.
هدف اصلی از این مرحله، قطع رابطه‏ی فرهنگی كشورهای مسلمان با گذشته‏ی پرافتخار خویش است. این مرحله معمولاً با ظرافت و دقت فراوانی طراحی و اجرا می‏شود و فرق اساسی آن با تهاجم نظامی، مشخص نبودن چهره‏ی مهاجم است. بدین شكل كه عناصر تعلیم دیده با القای شبهات و دسیسه‏های شیطانی، مردم را نسبت به میراث علمی و فرهنگی خویش بی‏اعتنا و دلسرد می‏كنند.

ب) تثبیت فرهنگ بیگانه
 

به كار گماردن افراد وابسته و ایجاد نهادها یا تأسیسات مختلف بین‏المللی و ملی، از كارهایی است كه در این مرحله انجام می‏شود. به طور كلی، در این مرحله سیاست‏هایی كه دشمن به اجرای آنها اصرار می‏ورزد، به شرح ذیل است:
1. برپایی شبكه‏ها و مؤسسات شبه فرهنگی؛
2. تجزیه‏ی فرهنگی از طریق تحریك نژادها و گروه‏های متفاوت اجتماعی، تحریك اقوام با گویش محلی، تحریك اقلیت‏های مذهبی و...؛
3. تحریف تاریخ؛
4. تغییر خط و زبان؛
5. حذف و تبدیل میراث‏های فرهنگی (مسگرنژاد، 1373).

ابزارهای تهاجم فرهنگی
 

مهاجمان فرهنگی مسائل و مفاهیم مورد نظر خود را به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می‏كنند. مهم‏ترین ابزار مورد استفاده در تهاجم فرهنگی عبارت‏اند از:
1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبك غربی یكی از روش‏های استعماری نفوذ در كشورهای جهان سوم بوده است (شفیعی سروستانی، 1372، ص72)؛ یكی از كاركردهای پنهان این برنامه‏های آموزشی كه در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این كشورها اجرا شده، زمینه‏سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است (قائم مقامی، 1356، ص237ـ 244). این برنامه‏ها بدون در نظر گرفتن موقعیت فرهنگ بومی و با هدف تربیت نیروهایی هماهنگ با سیاست‏های استعماری اجرا شده است؛ اما در مقام عمل، عده‏ای از همین تحصیل‏كرده‏ها با آگاهی از روش‏های استعماری به مبارزه با سیاست‏های استعماری برخاستند كه نتیجه‏ی آن استقلال برخی از این كشورها بوده است. این نوع از آموزش در ایران، آن هم توأم با تهدید و ارعاب مردم، از دوره‏ی رضاخان آغاز شد. این آموزش‏های كلاسیك، به صورت غیرمستقیم، فرهنگ بیگانه را ترویج كرد. زبان نیز می‏تواند مهم‏ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده از واژگان فارسی، استفاده از لغات بیگانه به صورت افسارگسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد، نسل جدید ممكن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی‏خبر بماند. در مورد ترجمه نیز می‏توان گفت كه اگر آموخته‏های فارغ‏التحصیلان ما عمدتا از متون ترجمه شده باشد، دانشجویان امكان تفكر مستقل را از دست می‏دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می‏نشیند.
2. كتب و نشریات: انتشار كتاب بدون در نظر گرفتن تطابق آن با فرهنگ بومی و بدون توجه به پیامدهای منفی پنهان برخی از كتاب‏ها، می‏تواند در تقویت تهاجم فرهنگی دشمن مؤثر باشد. با بررسی وضعیت انتشار كتاب در ایران در سال‏های اخیر می‏توان نشان داد كه آیا دشمن از این عرصه توانسته است در فرهنگ ایرانی نفوذ كند یا خیر؟ چیزی كه اثبات آن به یك تحقیق مستقل نیازمند است.
در نشریات نیز گاهی ارزش‏های منطبق با اهداف فرهنگ خودی با روش‏های غلط انتقال می‏یابد، و درنتیجه تأثیر معكوس دارد. هم‏چنین ارزش‏های مغایر با اهداف فرهنگ اسلامی با روش‏های غیرملموس و پنهان و به ظاهر موجه منتقل می‏گردد كه خود نمونه‏ی بارز "تهاجم فرهنگی" است.
3. تبلیغات گسترده از طریق تكنولوژی ارتباطات: وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگی‏هایی كه برای آن برشمرده‏اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‏گیرد؛ از جمله: پوشش فراگیر، فرامحیطی بودن، چندحسی بودن، قابلیت آموزش غیرتخیلی داشتن، قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام و فرازَمان بودن.
وسایل ارتباطی با قابلیت‏ها و ویژگی‏های مخصوص به خود، هنگامی كه در دست تشكیلاتی قرار می‏گیرد كه هدفی جز تخریب فرهنگ یك قوم و جای‏گزینی آن با فرهنگ سلطه‏گر و استعماری ندارد، تبدیل به ابزار و عامل خطرناكی در جهت هجوم فرهنگی می‏شود. متأسفانه این ابزار شمشیر دو لبه‏ای است كه استكبار جهانی لبه‏ی مخرب و فسادانگیز آن را برای قطع ریشه‏های فرهنگی یك قوم به كار می‏گیرد.
اینترنت، رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه ویدئو و ماهواره و ... ابزارهای فراگیری هستند كه بررسی نقش هریك از آنها در تهاجم فرهنگی نیاز به یك تحقیق مستقل و همه جانبه دارد كه در مجال دیگری باید به آن پرداخت.
اما مهم این است كه امروزه فرهنگ غرب بر وسایل ارتباط جمعی در جهان تسلط دارد و از طریق خبرگزاری‏هاو شبكه‏های رادیو و تلویزیون و سینما علیه انقلاب اسلامی فعالیت می‏كند (افتخاری، 1377، ص 190ـ195).
4. ترویج كالاهای لوكس مصرفی و الگوهای تجمل‏گرایی: این الگوی مصرف كه مهم‏ترین ویژگی آن وابستگی به كشورهای صنعتی است، با رشد و گسترش خود، ابتدا الگوی تولید و توزیع و سپس كل اقتصاد و فرهنگ جامعه را تحت الشعاع قرار می‏دهد، به گونه‏ای كه تداوم وضع موجود تقریبا بدون هیچ‏گونه فشار و اجباری صورت می‏گیرد.
5. شعارهای تبلیغاتی فرهنگ بیگانه منقش بر روی البسه: كودكان ما از همان ابتدا می‏آموزند كه باید از فرهنگ خود، تولید خود، خط و زبان خود احساس حقارت و شرم كنند؛ می‏آموزند كه حروف خارجی خوب و قشنگ هستند و همه‏ی چیزهای خارجی بهتر از داخلی است و این بزرگ‏ترین ظلمی است كه در حق كودكان و نوجوانان صورت می‏گیرد.
6. پوستر و عكس: یكی از روش‏های زیركانه‏ی "تهاجم فرهنگی" چاپ و توزیع پوسترها و عكس‏هایی است كه با رنگ و لعاب خاصی در دست‏رس جوانان قرار می‏گیرد.
7. نفوذ مستشرقین: مستشرقین با نگاه خاص و گزینشی به فرهنگ‏های غیرغربی به جای معرفی صحیح این فرهنگ‏های غنی، سعی كرده‏اند به نوعی با این شناخت زمینه‏ی تسلط فرهنگ غربی را فراهم آورند و برتری آن را به اثبات برسانند (صلاحی، 1376). ادوارد سعید پژوهشگر عرب در این زمینه می‏گوید: اروپاییان درباره‏ی خاور زمین نوشته‏اند كه انسان خاورزمینی خردستیز، فاسد، كودك‏منش، و "متفاوت" است و از این رو، انسان اروپایی خردگرا، پاكدامن و "طبیعی" است. پیام روشن‏تر این‏گونه نوشته‏ها آن است كه اصولاً اروپاییان با ویژگی‏های پسندیده‏ای كه در سرشت خویش دارند، از بقیه‏ی جهانیان برترند و از همین روست كه باید بر جهان چیره شوند و مردم جهان را به بردگی و استثمار كشند.(مصباح یزدی، 1376، ص 39).
8.استقراض خارجی و اعطای امتیازات به بیگانگان بدون در نظر گرفتن منافع ملی كشور (صلاحی، 1376).
منبع:فصلنامه حوزه و دانشگاه ، شماره 35